شماره ٢٣٩: شوق ديدار تو مى بخشد نظر آيينه را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
شوق ديدار تو مى بخشد نظر آيينه را
مى دهد در بيضه فولاد پر آيينه را
جوهر آسوده را شوق تماشاى رخت
خارخار عشق سازد در جگر آيينه را
پرتو خورشيد را تسخير کردن مشکل است
شوخى حسن تو دارد دربدر آيينه را
کى به فکر ديده حيران من خواهد فتاد؟
حسن محجوبى که افکند از نظر آيينه را
کشور حسن ترا در يک نفس تسخير کرد
هست اقبال سکندر در نظر آيينه را
چرب نرمى را اگر طوطى شعار خود کند
همچو موم سبز مى گيرد به بر آيينه را
يک نظر رخسار او را ديد و مدتها گذشت
آب مى گردد همان در چشم تر آيينه را
از قبول نقش خواهد ساده شد لوح دلش
گر چنين سازد جمالت بى خبر آيينه را
جلوه گاه دوست را دارند اهل دل عزيز
عاشق از رخسار مى گيرد به زر آيينه را
زود مى گردد مکدر خاطر روشندلان
بيم زنگارست از آب گهر آيينه را
کم نشد از گريه اندوهى که در دل داشتم
پاک نتوان کرد با دامان تر آيينه را
علم رسمى مى گزد روشندلان را همچو مار
مى خلد در دل ز جوهر نيشتر آيينه را
هيچ نعمت با دل روشن نمى گردد طرف
مى دهد ترجيح، طوطى بر شکر آيينه را
کوته انديشند صائب مردم خودبين دهر
ورنه صد تيغ است در زير سپر آيينه را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید