شماره ١٩٥: دلفريبى چون به جولان آورد آن ماه را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دلفريبى چون به جولان آورد آن ماه را
مرد مى بايد نگه دارد عنان آه را!
غافلان را گوش بر آواز طبل رحلت است
هر تپيدن قاصدى باشد دل آگاه را
عشق مستغنى است از تدبير عقل حيله گر
شير کى سازد عصاى خود دم روباه را؟
چون شود هموار دشمن، احتياط از کف مده
مکرها در پرده باشد آب زير کاه را
خودنمايى پرده برمى دارد از بالاى جهل
نيست عيبى در نشستن جامه کوتاه را
يوسف از مصر غريبى شکوه کافر نعمتى است
ياددارى جامه خود کرده بودى چاه را!
بر تهى آغوشى خود گريه صائب مى کنم
چون ببينم هاله در آغوش گيرد ماه را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید