شماره ١٣٩: چون ز دنيا نعمت الوان هوس باشد مرا؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چون ز دنيا نعمت الوان هوس باشد مرا؟
خون دل چندان نمى يابم که بس باشد مرا
مد آهم، سرکشى با خويشتن آورده ام
نيستم آتش که رعنايى ز خس باشد مرا
از دل صد پاره، گر صد سال در اين خاکدان
زنده مانم، پاره اى هر سال بس باشد مرا
تا نياسايد نفس از رفتن و باز آمدن
رفتن و باز آمدن در هر نفس باشد مرا
ترک افغان مى کنم، تا چند در اين کاروان
چون جرس فرياد بى فريادرس باشد مرا؟
گر چه عمرى شد ز مردم خويش را دزديده ام
در سر هر کوچه اى چندين عسس باشد مرا
گر ز دل بيرون دهم خارى که دارم در جگر
آشيان آماده در کنج قفس باشد مرا
زنده مى دارم به هر نوعى که باشد خويش را
گر چو آتش از جهان يک مشت خس باشد مرا
باد صائب دعوى آزادگى بر من حرام
گر به جز ترک هوس در دل هوس باشد مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید