شماره ٧٨: بر جگر تا خورده ام نيش خمار نوش را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بر جگر تا خورده ام نيش خمار نوش را
مى کنم با درد سودا باده سرجوش را
مهر بر لب زن که در خون غوطه (ور هرگز نساخت)
زخم دندان پشيمانى لب خاموش را
چون صدف هر کس به غور بحر خاموشى رسيد
کاسه دريوزه سيماب سازد گوش را
بازى هموارى ظاهر مخور از دشمنان
نان سوزن دار پيش افکن سگ خاموش را
اى ردا از دوش من بردار دست التفات
کرده ام وقف سبوى مى پرستان دوش را
کلک شکربار صائب بر سر شور آمده است
تنگ شکرساز يکسر پرده هاى گوش را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید