شماره ٧٦: عشق کو تا چاک سازم جامه ناموس را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عشق کو تا چاک سازم جامه ناموس را
پيش زهاد افکنم اين خرقه سالوس را
هيچ کس از رشته کارم سرى بيرون نبرد
نبض من بند زبان گرديد جالينوس را
از خودآرايان نمى بايد بصيرت چشم داشت
عيب پيش پا نيايد در نظر طاوس را
حرف دعوى در ميان باطلان دارد رواج
هست در بتخانه گلبانگ دگر ناقوس را
هر چه ماند از تو بر جا، حاصلش باشد دريغ
چند خواهى جمع کرد اين مايه افسوس را
ظلم مى سازد زبان عيب جويان را دراز
عدل مهر خامشى بر لب زند جاسوس را
زخم از مرهم گواراتر بود بر عارفان
رخنه در زندان بود از نقش به، محبوس را
مى کند در پرده ناموس، حسن ايجاد عشق
شمع چون پروانه در رقص آورد فانوس را
بر سر گنج است صائب پاى من، تا کرده ام
چون صدف گنجينه گوهر، کف افسوس را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید