شماره ٣٧: غير حق را مى دهى ره در حريم دل چرا؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
غير حق را مى دهى ره در حريم دل چرا؟
مى کشى بر صفحه هستى خط باطل چرا
از رباط تن چو بگذشتى دگر معموره نيست
زاد راهى بر نمى دارى ازين منزل چرا
هست چون جان، چار ديوار عناصر گو مباش
مى خورى اى ليلى عالم غم محمل چرا
کار با تيغ اجل در زندگانى قطع کن
کارها را مى کنى بر خويشتن مشکل چرا
دم چو آگاهى ندارد، تيغ زهرآلوده اى است
مى زنى بر تيغ خود را هر دم اى غافل چرا
ديده صحرائيان از انتظارت شد سفيد
اينقدر در حى توقف کردن اى محمل چرا
ز اشتياقت بحر از طوفان گريبان مى درد
پا فشردن اينقدر اى سيل در منزل چرا
ديده قربانيان پوشش نمى گيرد به خود
چشم حيران مرا مى بندى اى قاتل چرا
صحبت حال است اينجا گفتگو را بار نيست
وقت ما را مى کنى شوريده اى عاقل چرا
شد ز وصل غنچه خوشبو جامه باد سحر
در نياميزى درين گلشن به اهل دل چرا
مى تواند کشت ما را قطره اى سيراب کرد
اينقدر استادگى اى ابر دريا دل چرا
خاک صحراى عدم از خون هستى بهتر است
بر سر جان اينقدر مى لرزى اى بسمل چرا
چون شدى تسليم، هر کام نهنگى ساحل است
اينقدر آويختن در دامن ساحل چرا
نورى از پيشانى صاحبدلان دريوزه کن
شمع خود را مى برى دلمرده زين محفل چرا
شبنم از نظاره خورشيد بر معراج رفت
چشم مى پوشى ز روى مرشد کامل چرا
اى که روى عالمى را جانب خود کرده اى
رو نمى آرى به روى صائب بيدل چرا؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید