شماره ١٤: مى توان در زلف او ديدن دل بى تاب را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مى توان در زلف او ديدن دل بى تاب را
پرده پوشى چون کند شب گوهر شب تاب را
غيرت طاق دلاويز خم ابروى او
همچو ناخن مى خراشد سينه محراب را
ديده حسرت عنان عمر نتواند گرفت
هيچ دامى مانع از جولان نگردد آب را
چون عناندارى کنم دل را، که چشم شوخ او
شهپر پرواز مى گردد دل بى تاب را
در لباس عاريت چون ابر آرامش مجو
برق زير پوست باشد جامه سنجاب را
خاکيان را بحر رحمت مى کند روشنگرى
موجه درياست صيقل، ظلمت سيلاب را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید