شماره ١٦٦: تازگرد انتظارت مستفيدم کرده اند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
تازگرد انتظارت مستفيدم کرده اند
روسفيد الفت از چشم سفيدم کرده اند
نوبهار گردش رنگ تماشا نيستم
از قدم آئينه شوق جديدم کرده اند
نغمه ام اما مقيم ساز موهوم نفس
در خيال آباد پنهانى پديدم کرده اند
تا نفس باقيست از گرد من و ما چاره نيست
هرزه تا زعرصه گفت و شنيدم کرده اند
ديده قربانيم برگ نشاطم حيرت است
از کفن خلعت طرازيهاى عيدم کرده اند
آرزو تا نگذرد زين کوچه بى تلقين درد
طفل اشکى چند در پيرى مريدم کرده اند
ياس کو تا همتم سامان آزادى کند
عالمى را دام تسخير اميدم کرده اند
چون نفس از ضعف جز قلب هوا نشگافتم
فتح باب بيدرى وقف کليدم کرده اند
حسرت من مى طپد همدوش نبض کائنات
در دل هر ذره صد بسمل شهيدم کرده اند
(بيدل) از پيرى سراپايم خم تسليم ريخت
سرو اين گلزار بودم شاخ بيدم کرده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید