شماره ١٠١: بسعى ياس نفس خامشى بيان گرديد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
بسعى ياس نفس خامشى بيان گرديد
بخود شکستن دل سرمه فغان گرديد
درين زمانه زبس طبع دون رواج گرفت
عنان کسب کمالات سوى نان گرديد
گهر بعلت خوددارى از محيط جداست
نبايد اين همه بر طبعها گران گرديد
چو شعله وحشت ما حيله ساز عافيتيست
بهر کجا پر مار ريخت آشيان گرديد
بهار چشمک رنگى نياز وحشت داشت
شرار کاغذ ما نيز گلفشان گرديد
دران بساط که دل محمل طپش آراست
شکستن جرس اشک کاروان گرديد
چو صبح نيم نفس گر ززندگى باقيست
برون زگرد کدورت نميتوان گرديد
بروزگار مثل گشت بى زبانى من
خموشى آنهمه خون شد که داستان گرديد
جهان حادثه از وضع من گرفت سبق
بقدر گردش رنگ من آسمان گرديد
چو طفل اشک مپرس از رسائى طبعم
زخود گذشتم اگر درس من روان گرديد
عدم سراغ جهان تحيرم (بيدل)
غبار من بهواى که ناتوان گرديد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید