شماره ١٦: از شکست رنگم آب روى شاهى داده اند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
از شکست رنگم آب روى شاهى داده اند
همچو موجم سر بسير کج کلاهى داده اند
چشم بايد واکنى ساغر بدست غير نيست
نشه تحقيق از مه تا بماهى داده اند
فتنه اين خاکدانى اندکى آشفته باش
در خور شورت قيامت دستگاهى داده اند
قطرها تا بحر سامان جوش اسرار غناست
هر چه را شايسته ئى خواهى نخواهى داده اند
بر حضيض طالع اهل سخن بايد گريست
خامه ها را يکقلم سر در سياهى داده اند
از بهارم پرتو شمع سحر نتوان شناخت
اينقدر خاصيتم دررنگ کاهى داده ند
ناز بينائى درين محفل تغافل مشربيست
کم نگاهانرا برات خوش نگاهى داده اند
محو ديدارم رموز حيرتم پوشيده نيست
از نگاه رفته مژگانها گواهى داده اند
تا فنا چون شمع خواهم سر بجيب از خويش رفت
آنقدر پائى که بايد گشت راهى داده اند
تا نفس باقيست (بيدل) پرفشان وهم باش
کوشش بيحاصلت چندانکه خواهى داده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید