شماره ٥٧: بلبل الم غنچه کشد بيشتر از گل

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
بلبل الم غنچه کشد بيشتر از گل
ظلمست بعاشق چه مدارا چه تغافل
خوددارى شبنم چکند با تف خورشيد
اى ياد تو برق دو جهان رخت تحمل
کيفيت لعل تو زبس نشه گداز است
در چشم حباب آينه دارد قدح مل
زان نيش که از اشک خم زلف تو دارد
مشکل که طپيدن نگشايد رگ سنبل
دلهاى خراب انجمن جلوه يارند
خورشيد بويرانه دهد عرض تجمل
ما قمرى آنسرو گلستان خراميم
دارد زنشان قدمش گردن ماغل
آينه درديم چه عجز و چه رسائى
اشکست اگر ناله کند ساز تنزل
هر غنچه ازين باغ گره بسته نازيست
اشکيست گريبان در چشم تر بلبل
کيفيت دل جز بسخن فاش نگردد
مى ميکند از شيشه همان شوخى قلقل
اسرار سخن جز بخموشى نتوان يافت
مفتاح در گنج معانيست تأمل
روزى دو بفکر قد خم گشته فتاديم
کرديم تماشاى گذشتن زسر پل
خجلت شمر فرصت پرواز شراريم
(بيدل) بچه اميد توان کرد توکل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید