شماره ١: فقر ما را مشماريد کم از عالم تيغ

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
فقر ما را مشماريد کم از عالم تيغ
که بر شهاست بقدر تنکى در دم تيغ
عجز مردان اثر غيرت ديگر دارد
پشت در سينه نهان ميکند اينجا خم تيغ
تا قضا آينه مجمع امکان پرداخت
گردنى نيست که چون شمع نشد محرم تيغ
غافل از درد مباشيد که در عرصه عشق
زخمها هم چو نيام اند همه توأم تيغ
از قضا بيخبرى ورنه درينعرصه وهم
سر فرمان بر تسليم ندارد غم تيغ
جز بتسليم درينعرصه امان نتوان يافت
چو مه نو سپر ايجاد کند از خم تيغ
شرم دارد سر پيمانه زسامان غرور
چون نيام تهى از خويش گرفتم کم تيغ
جبن بر جوهر غيرت نگمارى يارب
زن حيز است اگر مرد شود ملزم تيغ
(بيدل) از اهل زمان چشم ترحم بردار
گريه خون ريختن است از مژه ئى بى نم تيغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید