شماره ٧٦٦: بى صفا از خط نگرديده است رخسارش هنوز

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
بى صفا از خط نگرديده است رخسارش هنوز
مى توان صد رنگ گلچيدن زگلزارش هنوز
در پر طوطى نهان شد گر چه تنگ شکرش
همچنان دل مى برد در پرده گفتارش هنوز
خط ظالم گرچه يک گل درگلستانش نهشت
ريشه در دل مى دواند خار ديوارش هنوز
گر چه نزديک است پرهيز نگه را بشکند
مى توان مرد از براى چشم بيمارش هنوز
تيغ ابرويش ز زنگ خط نگرديده است کند
کارها دارد به مردم چشم پرکارش هنوز
گر چه خط پشت سپاه زلف رابرهم شکست
در صف آرايى بود مژگان خونخوارش هنوز
مستى حسن از سرش خط گرچه بيرون برده است
مى توان گل چيدن از آشفته دستارش هنوز
گر چه از خط حلقه هاى زلف بى پرگار شد
هست پابرجاچو مرکز خال طرارش هنوز
گر چه زلف کافرش را خط مسلمان کرده است
سبحه در دل صد گره دارد ز زنارش هنوز
بى طراوت گرچه از خط شد نهال قامتش
خانه پردازست چون سيلاب رفتارش هنوز
گرچه شست از دلربايى دست ،سروقامتش
هست چندين حلقه از قمرى گرفتارش هنوز
ته بساطى گر چه از سامان حسنش مانده است
از هجوم مشترى گرم است بازارش هنوز
گوهرش هر چند درگردکسادى شد نهان
صائب بيدل بود از جان خريدارش هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید