شماره ٥٩٨: حسن از چشم نظربازان شود شاداب تر

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
حسن از چشم نظربازان شود شاداب تر
چهره گل راکند شبنم به آب وتاب تر
بر چراغ صبح مى لرزد دل پروانه بيش
حسن دل را کرد در دوران خط بيتاب تر
هر قدر در موج سنبل چشمه طوفان مى کند
نيست از چشم تر عاشق پريشان خواب تر
گر چه بود از زلف او حال پريشانى مرا
شد رگ جانم ازان موى کمر پرتاب تر
پا ز چشم خويش کن در کوچه باغ زلف يار
کاين ره خوابيده ازمخمل بود خوش خواب تر
هيچ روزن گرچه خالى ازفروغ ماه نيست
خانه هاى بى دروبام است خوش مهتاب تر
ساغرناکامى ازخود آب برمى آورد
مى شود تبخال ازلب تشنگى سيراب تر
مى تراودرازهاى سربه مهر ازسينه زود
گوهر غلطان صدف را مى کندبيتاب تر
گرچه از عنقا اثر درعالم ايجاد نيست
گوهر انصاف از عنقا بودناياب تر
يکقلم اسباب دنيا پرده بيگانگى است
آشناتر باخداهرکس که بى اسباب تر
طاعت صدساله را برطاق نسيان نه، که نيست
پيش رحمت ازتهيدستى متاعى باب تر
نيست کارمهردلهارامنورساختن
روى جانان است ازخورشيدعالمتاب تر
رشته اميدراطى کن که درايام ما
بحرجودازچشمه سوزن بود بى آب تر
شدازخط صائب صفاى آن لب لعلى زياد
گوهر از گرد يتيمى مى شود شاداب تر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید