شماره ٥٤٤: مورنه اى پيش قند تنگ ميان را ببند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
مورنه اى پيش قند تنگ ميان را ببند
خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
بر سر دست دعاست روى به هر جا کند
ابر که بر خار و خس سايه رحمت فکند
سلسله پردازشو رو به بيابان گذار
چند سراسر توان رفت درين کوچه بند
نغمه اول که ريخت غنچه منقار من
بر نفس گرم من سوخت زر گل سپند
صحبت ارباب حال جاى شروشورنيست
سرمه به آواز خود مى دهد اينجا سپند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید