شماره ٥٣٥: چه خوش است ناله من به نوا رسيده باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
چه خوش است ناله من به نوا رسيده باشد
دل پا شکسته من به دوا رسيده باشد
نفس آن زمان برآرم به فراغت از ته دل
که غبار هستى من به هوا رسيده باشد
همه روز بيقرارم همه شب در انتظارم
که دل رميده من به کجا رسيده باشد
به کسى بود مسلم چو نظر جهان نوردى
که درون خانه باشد همه جا رسيده باشد
به کجا رسيده باشد تک وپوى عقل ناقص
چه به کنه راه کورى ز عصا رسيده باشد
پر جبرئيل اينجا گره شکست دارد
به دليل عقد زاهد به کجا رسيده باشد
اگر از روندگانى نفس از کسى طلب کن
که به آب زندگانى ز فنا رسيده باشد
همه حيرتيم ودهشت ز شکوه حسن جانان
نرود به جايى آن کس که به مارسيده باشد
اثر جمال يوسف ز جبين گرگ تابد
اگر آبگينه دل به صفا رسيده باشد
دوسه روز شد که گردون به جفا سرى ندارد
به بلاى آسمانى چه بلارسيده باشد
کسى آگه است صائب زتب نهانى من
که به مغز استخوانها چو هما رسيده باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید