شماره ٤٥٤: خال از دميدن خط بى انتظارم گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
خال از دميدن خط بى انتظارم گردد
چون مور پر برآردعمرش تمام گردد
از چشم او جهانى دارند مردمى چشم
آن آهوى رميده تا با که رام گردد
از حيرت جمالش راه سخن ندارم
چون عاملى که باقيش مالاکلام گردد
دارد کمال هر چيز عين الکمال باخود
خود بوته گدازست چون مه تمام گردد
رويش سياه سازند نام آوران عالم
همواره هر عقيقى کز بهرنام گردد
در کشور قناعت شام است صبح اميد
صبح حريص تاريک از فکر شام گردد
چون گردهر که گرديد باخاک ره برابر
از جنبش نسيمى عالى مقام گردد
در پرده خموشى است آسايش زبانها
خون است رزق شمشير چون بى نيام گردد
صائب شود سر آمد در سر نوشت خوانى
روشن سواد هر کس از خط جام گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید