شماره ٤١٦: آنها که نظرباز به نو خط پسرانند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
آنها که نظرباز به نو خط پسرانند
بى چشم بداز جمله بالغ نظرانند
اين زهدفروشان ز خدا بيخبرانند
اين دست و دهن آب کشان پاک برانند
غير از گهر عشق که پاينده و باقى است
باقى همه چون موج ز دريا گذرانند
جمعى که نظر بسته گذشتند ازين باغ
انصاف توان داد که از ديده ورانند
در دست چه دارند بجز کاسه خالى
آنها که درين باغ چونرگس نگرانند
من کيستم ودرچه شمارم که فلکها
در دايره عشق ز بى پا و سرانند
اين دوست نمايان سيه دل که در آفاق
چون صبح به صدقند علم پرده درانند
آلودگى خلق فرومايه به صد عيب
زان است که مشغول به عيب دگرانند
گوش تو گرانخواب پذيراى خبر نيست
ورنه در وديوار ز صاحب خبرانند
پاکيزه درونان که برون ساز نباشند
زين خرقه چو آيند برون سيمبرانند
رخسار بتان آينه صورت معنى است
زان اهل سخن طالب شيرين پسرانند
از مردم افتاده مدد جوى که اين قوم
با بى پر و بالى پر و بال دگرانند
صائب نظر عاقبت انديشى اگر هست
بى برگ ونوايان جهان خوش ثمرانند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید