شماره ٣٢٤: هر کس نوايى از من آتش زبان شنيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
هر کس نوايى از من آتش زبان شنيد
افسرده شد چو زمزمه بلبلان شنيد
در پرده هاى گوش گل از ناز ره نيافت
فرياد من که گوش کر باغبان شنيد
بر عاجزان دراز نسازد زبان چو تير
پيش از هدف کسى که فغان از کمان شنيد
در حيرتم که از چه به گل ماند پاى سرو
زين نغمه هاى تر که ز آب روان شنيد
خامى بود توقع روزى ز آسمان
کى زين تنور سرد کسى بوى نان شنيد
ديوانه گر نگشت سرش داغ کردنى است
هر کس که وصف خوبى آن دلستان شنيد
در هر دلى که حسن گلو سوز او گذشت
بوى کباب از نفسش مى توان شنيد
صائب گرفت گوشه اى از اهل روزگار
ازبس که ناشنيدنى از مردمان شنيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید