شماره ٢٩٢: دل ساده در قلمرو صورت نمى شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
دل ساده در قلمرو صورت نمى شود
تا نقش هست آينه خلوت نمى شود
يوسف شد از گواه لباسى عزيزتر
تهمت حريف دامن عصمت نمى شود
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
دردل نهفته داغ محبت نمى شود
افسردگى ز هرکه به داغ جنون نرفت
سرگرم از آفتاب قيامت نمى شود
با چشم روشن آينه زنگ بسته اى است
تا آدمى ز اهل بصيرت نمى شود
از ريگ تشنگى نبرد سيل نوبهار
چشم حريص سيل زنعمت نمى شود
آه ندامتى است که خون مى چکدازو
از عمر آنچه صرف عبادت نمى شود
گوهر فشاند گرد يتيمى ز روى خويش
دل خالى از غبار کدورت نمى شود
هر کس که چون گهر ز صدف گوشه اى گرفت
خاشاک چارموجه کسرت نمى شود
صائب نمى رود به فسون کجروى ز مار
هموار بد گهر به نصيحت نمى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید