شماره ٨٢: فيضى که سهيل به خاک يمن رسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
فيضى که سهيل به خاک يمن رسد
از ديدن عقيق لب او به من رسد
از عطسه غزال شود دشت لاله گون
گر بوى زلف او به دماغ ختن رسد
چشمى که دوخته است زليخا به پيرهن
بويش کجا به ساکن بيت الحزن رسد
در بسته باغ را به ته بال خود درآر
قانع مشو به بوى گلى کز چمن رسد
شيرين نمى کنند دهانى که تلخ نيست
شکر کجا به طوطى شيرين سخن رسد
پروانه گرد شمع نمى گردداز حجاب
بيچاره عاشقى که به اين انجمن رسد
اين چاه دور را رسن از خود گسستن است
کى رشته اميد به چاه ذقن رسد
در بزم او کسى به کسى جا نمى دهد
آنجا مگر سپند به فرياد من رسد
زنهار روى دست هنرهاى خود مخور
کز جوى شير به لب کوهکن رسد
صائب زبان خامه روشن بيان ماست
شمعى که پرتوش به هزار انجمن رسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید