شماره ٧٨: آيينه کى به چهره شبنم فشان رسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
آيينه کى به چهره شبنم فشان رسد
چون آب ايستاده به آب روان رسد
ابروى شوخ اوست ز مژگان زننده تر
از تير پيشتر به هدف اين کمان رسد
خط تو موميايى صد دلشکسته شد
حاشا که چشم زخم به اين دودمان رسد
زينسان که کرده اند گرانبار خويش را
رهزن مگر به داد دل کاروان رسد
از عالم خسيس خسيسان برند فيض
تا هست سگ کجا به هما استخوان رسد
سختى است قسمت من ناکام از وطن
سنگم به بيضه از بغل آشيان رسد
ما را به عزم ناقص خود اين اميد نيست
اين تير کج مگر به غلط برنشان رسد
جايى که گل ز باغ دل پاره پاره برد
پيداست تا به ما چه ازين گلستان رسد
نبود ز فيض آب حيات سخن بعيد
صائب اگر به زندگى جاودان رسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید