شماره ٤١: روى تو صبر از دل بيتاب مى برد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
روى تو صبر از دل بيتاب مى برد
آيينه اختيار ز سيماب مى برد
اين حيرتى که دردل ودر ديده من است
بسيار تشنه ام ز لب آب مى برد
مى دست خالى از سر بى مغز من گذشت
از کلبه فقير چه سيلاب مى برد
ديوانگان ز تهمت مستى مسلمند
آن را که عقل هست مى ناب مى برد
از روزگار هر که به گردون برد پناه
از سادگى سفينه به گرداب مى برد
يک جا قرار نيست مرا از شتاب عمر
در رهگذار سيل که را خواب مى برد
زاهد کجا و گوشه رندانه از کجا
اين شمع کشته را که به محراب مى برد
در زير تيغ خواب نمى کردم از غرور
اکنون مرا به سايه گل خواب مى برد
باشد عيار بيجگريها به قدر فلس
ماهى ز موج وحشت قلاب مى برد
صائب چو لاله هر که جگر را نباخته است
فيض شراب لعل ز خوناب مى برد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید