شماره ١٣: مدام چشم تو مست شراب مى بايد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
مدام چشم تو مست شراب مى بايد
هميشه خانه ظالم خراب مى بايد
ازين قلمرو ظلمت گذشتن آسان نيست
دلى به روشنى آفتاب مى بايد
به خون خويش دل داغدار من تشنه است
کباب سوخته را اين شراب مى بايد
کدام گنج گهر نيست در خرابه دل
درين خرابه همين ماهتاب مى بايد
لباس عاريتى دور کن که دريا را
کمر ز موج وکلاه از حباب مى بايد
علاج مرده دلان جسم را گداختن است
زمين سوخته را اين سحاب مى بايد
کم است مستى غفلت ترا که چون طفلان
فسانه اى دگراز بهر خواب مى بايد
به شيشه نقل کنى تا ازين سفالين خم
هزار جوش ترا چون شراب مى بايد
ز تازيانه موج است آب زيروزبر
زبان خموش به بزم شراب مى بايد
چو زلف تا بهم آرى دو مصرع موزون
هزار حلقه ترا پيچ وتاب مى بايد
گدايى در دل مى کنى اگر صائب
دل شکسته وچشم پر آب مى بايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید