شماره ١٨٥: روى ندارم که روى از تو بتابم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
روى ندارم که روى از تو بتابم
زانکه چو روى تو در زمانه نيابم
چون همه عالم خيال روى تو دارد
روى ز رويت بگو چگونه بتابم
حيله گرى چون کنم به عقل چو گم کرد
عشق سر رشته خطا و صوابم
نى ز تو بتوان بريد تا بشکيبم
نى به تو بتوان رسيد تا بشتابم
من چو شب از محنت تو هيچ نخسبم
شايد کاندر خيال وصل بخوابم
راحتم از روزگار خويش همين است
اين که تو دانى که بى تو در چه عذابم
گفتى خواهم که نام من نبرى هيچ
زانکه از اين بيش نيست برگ جوابم
عربده بر مست هيچ خرده نگيرند
با من از اينها مکن که مست و خرابم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید