شماره ١١٨: در همه آفاق دلدارى نماند

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در همه آفاق دلدارى نماند
در همه روى زمين يارى نماند
گل نماند اندر همه گلزار عشق
راستى بايد نه گل خارى نماند
عقل با دل گفت کاندر باغ عشق
گرچه بر شاخ وفا بارى نماند
يادگارى هم نماند آخر از آن
دل به بادى سرد گفت آرى نماند
در جهان يک آشنا نگذاشت چرخ
چرخ را گويى جز اين کارى نماند
گويى آخر اين همه بيگانه اند
اين ندانم آشنا يارى نماند
عشق را گفتم که صبرم اندکيست
گفت اينت بس که بسيارى نماند
انورى با خويشتن مى ساز ازآنک
در ديار يار ديارى نماند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید