شماره ١٠٣: بى عشق توام به سر نخواهد شد

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بى عشق توام به سر نخواهد شد
با خوى تو خوى در نخواهد شد
آوخ که بجز خبر نماند از من
وز حال منت خبر نخواهد شد
گفتم که به صبر به شود کارم
خود مى نشود مگر نخواهد شد
گيرم که ز بد بتر شود گو شو
دانم ز بتر بتر نخواهد شد
ور عمر به کام من نشد کارى
ديرم نشدست اگر نخواهد شد
با عشق درآمدم به دلتنگى
کاخر دل او دگر نخواهد شد
هجرانت به طعنه گفت جان مى کن
وز دور همى نگر نخواهد شد
جز وصل توام نمى شود در سر
زين کار چنين به سر نخواهد شد
خون شد دلم از غمت چه مى گويم
خون شد دل و بس جگر نخواهد شد
تا کى سپرى بر انورى آخر
در خاک لگد سپر نخواهد شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید