شماره ٤٣: از تو بريدن صنما روى نيست

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
از تو بريدن صنما روى نيست
زانکه چو رويت به جهان روى نيست
تا تو ز کوى تو برون رفته اى
کوى تو گويى که همان کوى نيست
گرچه غمت کرد چو مويى مرا
فارغم از عشق تو يک موى نيست
روى ترا ماه نگويم از آنک
ماه چو آن عارض دلجوى نيست
زلف ترا مشک نخوانم از آنک
مشک بدان رنگ و بدان بوى نيست
چون لب تو باده خوش رنگ نه
چون رخ تو لاله خود روى نيست
زلف تو چوگان و دلم گوى اوست
کيست که چوگان ترا گوى نيست
طعنه بدگوى نباشد زيانش
هرکه ورا دلبر بدخوى نيست
انورى از خوى بد تست خوار
از سخن دشمن بدگوى نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید