شماره ٤: اى کرده در جهان غم عشقت سمر مرا

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
وى کرده دست عشق تو زير و زبر مرا
از پاى تا به سر همه عشقت شدم چنانک
در زير پاى عشق تو گم گشت سر مرا
گر بى تو خواب و خورد نباشد مرا رواست
خود بى تو در چه خور بود خواب و خور مرا
عمرى کمان صبر همى داشتم به زه
آخر به تير غمزه فکندى سپر مرا
بارى به عمرها خبرى يابمى ز تو
چون نيست در هواى تو از خود خبر مرا
در خون من مشو که نيارى به دست باز
گر جويى از زمانه به خون جگر مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید