شماره ٤٩٠: از جنون اين عالم بيگانه را گم کرده ام

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
از جنون اين عالم بيگانه را گم کرده ام
آسمان سيرم زمين خانه را گم کرده ام
نه من از خود نه کسى از حال من دارد خبر
دل مرا و من دل ديوانه را گم کرده ام
چون سليمانم که از کف داده ام تاج و نگين
تا زمستى شيشه و پيمانه را گم کرده ام
از من بى عاقبت آغاز هستى را مپرس
کز گرانخوابى سرافسانه را گم کرده ام
در چنين وقتى که بى پرواز شد زلف سخن
از پريشان خاطريها شانه را گم کرده ام
بس که در يک جا ز غلطانى نمى گيرد قرار
در نظر آن گوهر يکدانه را گم کرده ام
طفل مى گريد چو راه خانه را گم مى کند
چون نگريم من که صاحبخانه را گم کرده ام
به که در دنبال دل باشم به هر جا مى رود
من که صائب کعبه و بتخانه را گم کرده ام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید