شماره ٤٧٩: روى گرم لاله شد برق کتان توبه ام

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
روى گرم لاله شد برق کتان توبه ام
سوخت استغفار را گل در دهان توبه ام
غنچه گل دامن پاک مرا در خون کشيد
از شکوفه ماهتابى شد کتان توبه ام
جست تير هوايى خشکى زهدازسرم
نرم شد از جوش گل پشت کمان توبه ام
شاخ گل ازآستين آورد بيرون هر طرف
پنجه خونين به انداز عنان توبه ام
دولت بيدار مى برروى من افشاند آب
بود چون گل هفته اى خواب گران توبه ام
محو کرد از گريه شادى رگ ابر بهار
چشم تا برهم زدم نام و نشان توبه ام
مشت خارى پنجه بادرياى آتش چون زند
عاقبت مقهور مى شد قهرمان توبه ام
سالم از صحراى زهد خشک بيرون امدم
آتش مى شد دليل کاروان توبه ام
بار ديگر دختر زر برد از راهم برون
تا چه خواهد کرد اين ظالم به جان توبه ام
طبع سرکش در ربود از من عنان اختيار
تا کى اين گلگون درآيد زير ران توبه ام
از شکست توبه ام قند مکرر مى خورد
کام هرکس تلخ بود از داستان توبه ام
سوخت از برق شراب کهنه صائب ريشه اش
بر نخورد از زندگى نخل جوان توبه ام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید