شماره ٤٢٩: به چشم راه شناسان بود بيابان تنگ

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
به چشم راه شناسان بود بيابان تنگ
که از نشانه شود برخدنگ ميدان تنگ
به ماه مصر چه نسبت ترا که گرديده است
جهان ز جوش خريدار همچو زندان تنگ
قرار نيست به يک جاى بيقراران را
ز بلبلان نشود جاى بو گلستان تنگ
صبور باش به زندان و چاه چون يوسف
که يک دو روز بود کار بر عزيزان تنگ
گرهگشاست دم تازه سبکروحان
که بر نسيم نگردد ز غنچه ميدان تنگ
به خلق کوش جهان را گشاده گر خواهى
که کفش تنگ به رهرو کند بيابان تنگ
فشار قبر کند سرمه استخوان ترا
اگر شود تو يک خاطر پريشان تنگ
گلوى حرص نگردد گشاده از نعمت
که بر غنى و فقيرست رزق يکسان تنگ
ز تنگناى جهان عشق تنگ مى آيد
اگر برآتش سوزان شود نيستان تنگ
دل حبابى اگر بشکند ز تندى باد
چو چشم مور شود ملک بر سليمان تنگ
به قدر کاوش ازين چشمه آب مى جوشد
ز سايلان نشود دستگاه احسان تنگ
به چشم هرکه ز همت گشاده شد صائب
فضاى چرخ بود چون دل بخيلان تنگ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید