شماره ٣٩٦: عاشق سرگشته را از گردش دوران چه باک ؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
عاشق سرگشته را از گردش دوران چه باک ؟
موج دريا ديده را از شورش طوفان چه باک ؟
کشتى بى ناخدا رابادبان لطف خداست
موج ازخود رفته را ز بحر بى پايان چه باک ؟
سد راه عشق نتواند شدن تدبير عقل
سيل بى زنهار رااز تنگى ميدان چه باک ؟
نيست وحشت ازغبار تن دل آگاه را
پرتو خورشيد را از خانه ويران چه باک ؟
نيست درکنعان زيوسف دور بوى پيرهن
روح بالا دست را از عالم امکان چه باک ؟
پاکدامانى است باغ دلگشا آزاده را
يوسف بيجرم را از تنگى زندان چه باک ؟
فارغند از خصمى اختر ملايم طينتان
ميوه فردوس را از تيرى دندان چه باک ؟
از محک پروا ندارد نقره کامل عيار
خود حسابان رازروز محشر وديوان چه باک ؟
مى کند رسوا ترازو جنس ناسنجيده را
مردم سنجيده را ازشکوه در حشر از ميزان چه باک ؟
نيست گردون منفعل از تلخکاميهاى خلق
ميزبان سفله را از شکوه مهمان چه باک ؟
رو نمى تابد ز حرص ازنان سوزن دار، سگ
ديده هاى نرم را از تيزى دربان چه باک ؟
شمع مى لرزد به جان خويش از بيمايگى
شعله پرمايه را ز افشاندن دامان چه باک؟
سرو ازبيمهرى باد خزان آسوده است
صائب آزاده را از سردى دوران چه باک ؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید