شماره ٣٦٦: ازبس که شد زلعل تو با آب و تاب حرف

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ازبس که شد زلعل تو با آب و تاب حرف
شويد غبار عقل زدل چون شراب حرف
غير ازدهان تنگ سخن آفرين تو
درنقطه کس نديده نهان يک کتاب حرف
هر حرفى ازدهان تو پيچيده نامه اى است
از بس خورد زتنگى جا هيچ وتاب حرف
شادابى لب تو از آن است کز حجاب
درلعل آتشين تو مى گردد آب حرف
گر هوش کوتهى نکند مى توان شنيد
ازچشمهاى شوخ تودر عين خواب حرف
در خوبى تو نيست کسى راسخن،ولى
دارد خط عذار تو باآفتاب حرف
در خامشان شراب سرايت نمى کند
مستى دهد زياده ز جام شراب حرف
صائب ره صواب خموشى است يکقلم
ورنه بود ميان خطا وصواب حرف



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید