شماره ٢٩١: که يابد رهايى ز دام نگاهش ؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
که يابد رهايى ز دام نگاهش ؟
که يک حلقه اوست چشم سياهش
دل تنگ با جلوه اش چون برآيد؟
گه گردون غبارى است از جلوه گاهش
کمر بسته چون بندگان بهر خدمت
مه از هاله پيش رخ همچو ماهش
اگر آب گردد رهايى نيابد
به هر دل که پيچد زلف سياهش
زراندود شد چون خطوط شعاعى
خس و خار عالم زبرق نگاهش
نکردند دلها دگر راست قامت
شکستند روزى که طرف کلاهش
طلبکار اوراست چون تيغ پايى
که سنگ فسان مى شود سنگ راهش
چه گل چيند از سرکشى دست صائب ؟
که دامن ز گل مى کشد خار راهش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید