در مدح خاقان اعظم پيروزشاه

غزلستان :: انوری ابیوردی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
شاها زمانه بنده درگاه جاه تست
اسلام در حمايت و دين در پناه تست
فيروزشاه عادلى و بر دوام ملک
بهتر گواه عدل بود و او گواه تست
گردون غبار پايه تخت بلند تو
خورشيد عکس گوهر پر کلاه تست
هر آيت از عنا و عنايت که منزلست
در شان بدسگال تو و نيکخواه تست
سير ستارگان فلک نيست در بروج
بر گوشه هاى کنگره بارگاه تست
چشم مجاهدان ظفر نيست بر قدر
بر سمت تو و رايت و گرد سپاه تست
راى تو گفت خرمن مه را که چيست آن
تقدير گفت سايه چتر سياه تست
قدر تو گفت چرخ نهم را که کيست اين
تعريف خويش کرد که خاشاک راه تست
اى خسروى که واسطه عقد روزگار
تا سال و ماه دور کند سال و ماه تست
با نوبتت فلک به صدا هم سخن شده
با نوبتيت گفته که خورشيد داه تست
با خاک بارگاه تو من بنده انورى
گفتم که زنده جان نژندم به جاه تست
قسمم ز خدمت تو چرا دورى اوفتاد
گفت انورى بهانه چه آرى گناه تست
گفتم که آب جيحون، گفتا خرى مکن
بگذر که عالمى همه آب و گياه تست
گفتم به طالعم خللى هست گفت نيست
عيب از خيالهاى دماغ تباه تست
يوسف نئى نه بيژن اگرنه بگفتمى
اندر ازاى مجلس شه بلخ چاه تست
گفتم توقف من از اين جمله هيچ نيست
اى حضرتى که عرش نمودارگاه تست
زان اعتمادهاست که چون روز روشنم
بر مدت کشيده و روز به گاه تست
گفتا ضمان تو که کند اى شغب فزاى
گفتم که حفظ دولت تشويش کاه تست
تا کهربا چو دست تصرف برد به کاه
از عدل شه خطاب رسد کين نه کاه تست
پيروز شاه باد و ندا از زمانه اين
پيروز شاه احمد بوبکر شاه تست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید