در مدح شاهزاده عمادالدين

غزلستان :: انوری ابیوردی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
اى داده به دست هجر ما را
خود رسم چنين بود شما را
بر گوش نهاده اى سر زلف
وز گوشه دل نهاده ما را
تا کى ز دروغ راست مانند
زين درد اميد کى دوا را
هر لحظه کجى نهى دگرگون
کس درندهد تن اين دغا را
بردى دل و عشوه دادى اى جان
پاداش جفا بود وفا را
ما عافيتى گرفته بوديم
دادى تو به ما نشان بلا را
آن روز که گنج حسن کردى
اين کنج وثاق بى نوا را
گفتم که کنون ز درگه دل
اميد عيان کند وفا را
يک دم دو سخن به هم بگوييم
زان کام دلى بود هوا را
در حجره وصل نانشسته
هجر آمد و در بزد قضا را
جان گفت که کيست گفت بگشاى
بيگانه مدار آشنا را
گستاخ برآمد و درآمد
تهديدکنان جدا جدا را
با وصل به خشم گفت آرى
گر من نکشم تو ناسزا را
نارى تو به دامن وفا دست
اندر زده آستين جفا را
خواهى که خبر کنم هم اکنون
زين حال کسان پادشا را
شهزاده عماد دين که تيغش
صد باره پذيره شد وغا را
احمد که ز محمدت نشانيست
هم نامى ذات مصطفا را
آن کو چو به حرب تاخت بيند
بر دلدل تند مرتضى را
گرد سپهش به حکم رد کرد
از حجره ديده توتيا را
خاک قدمش به فخر بنشاند
در گوشه گوش کيميا را
اى کرده خجل نسيم خلقت
در ساحت بوستان صبا را
طبع تو که ابر ازو کشد در
يک تعبيه کرده صد سخا را
دست تو که کوه او برد کان
صد گنج نهاده يک عطا را
در بزم امل ز بخشش تو
محروم نديده جز ريا را
در رزم اجل ز کوشش تو
زنهار نخواست جز وبا را
در عالم معدلت صبا يافت
از عدل تو معتدل هوا را
از غيرت رايتت فلک ديد
در خط شده خط استوا را
روزى که فتد خس کدورت
در ديده هواى با صفا را
در گرد ز مرد باز دارد
چون ظلمت چشمه ضيا را
از رمح چو مار کرده پيچان
چون کرده به ديده اژدها را
از لعل حجاب سازد الماس
رخساره همچو کهربا را
گه حسرت سر بود کله را
گه فرقت تن بود قبا را
در ديده فتح جاى سازد
از کورى دشمنان لوا را
پيش تو زمين اگر نبوسد
منکر المى رسد فنا را
عکس سپر سهيل شکلت
از پاى درآورد سها را
تا روى به خطه خراسان
آوردى و مانده مر ختا را
اينجا ز صواب راى عاليت
يک شغل نمى رود خطا را
چون نيک نظر کنم نزيبد
چون نام تو زيورى ثنا را
از کعبه چو بگذرى نباشد
چون سده ت قبله دعا را
از تيغ تو اى بقاى دولت
ناموس تبه شود قضا را
آراسته نظم من عروسيست
شايسته کنار کبريا را
آخر ز براى او نگهدار
اين پر هنر نکو ادا را
يک دم منه از کنار فکرت
اين خوب نهاد خوش لقا را
تا هيچ سبب بود ز ايمان
در ديده مردمى حيا را
آن معجزه بادت از بزرگى
در جاه که بود انبيا را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید