در شکر عطاى جاريه که پادشاه وقت به او کرده است

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
خسروا خاقانى عذرا سخن هندوى توست
هندوئى را ترک عذرا دادى احسنت اى ملک
او غلام داغ بر رخ عنبر درگاه توست
عنبرى را در دريا دادى احسنت اى ملک
خادمش گردند خاتونان خرگاه فلک
تا ورا خاتون يغمادادى احسنت اى ملک
برقراخان شب و آقسنقر روز از شرف
در طغان شاهيش طغرا دادى احسنت اى ملک
روى در درياى دولت، پشت بر کوه بقا
کز جوار حضرتش جا دادى احسنت اى ملک
برگرفتى آب از خاک سيه خورشيدوار
راوقش کردى و بالا دادى احسنت اى ملک
چون ز دار الظلم شروان ناتوانش يافتى
شربت عدلش مصفا دادى احسنت اى ملک
چون غريبش يافتى چون عقل و چون عقل از جهان
خانه بالاش ماوى دادى احسنت اى ملک
ساختى کاخ سليمان جاى بانوى سبا
پس به دست مرغ گويا دادى احسنت اى ملک
مرغ را ديدى که عنقا مهر و زال انديشه بود
خانه رستم به عنقا دادى احسنت اى ملک
بهمن اسفنديارى کاخ رستم سيستان
سيستان را بهمن آسا دادى احسنت اى ملک
خانه چون خلد است و من چون آدمم زيرا مرا
حور گندم گون حسنا دادى احسنت اى ملک
نايب يزدان توئى امروز و چون يزدان مرا
خلد بخشيدى و حورا دادى احسنت اى ملک
همه درگاه خسروان درياست
يک صدف نى و صد هزار نهنگ
کشتى آرزو درين دريا
نفکند هيچ صاحب فرهنگ
يک گهر ندهد و به جان ستدن
هر زمان باشدش هزار آهنگ
در پناه خرد نشين که خرد
گردن آز راست پالاهنگ
تو و گنجي، مه صدر و مه ايوان
تو و ناني، مه مير و مه سرهنگ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید