در استغناى طبع

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
شاخ دولت به نزد خاقانى
ميوه افشاندنش نمى ارزد
چرب و شيرين خوانچه دنيا
به مگس راندنش نمى ارزد
زر طلب کردن از در ملکان
آفرين خواندنش نمى ارزد
زندگى خفتگى است خاقانى
خفته آگه به يک نفس گردد
ايهنمه کارهاى پهن و دراز
تنگ و کوته به يک نفس گردد
نيت من نکوست در حق دوست
دوستان را نيت نکو باشد
بد او نيک من بود چه عجب
زشت من نيز خوب او باشد
همه هم شهريان خاقانى
با وى از کبر درنياميزند
چه عجب زاد را به يک جايند
ليک با يکدگر نياميزند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید