در شکر

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
من که خاقانيم به منت شاه
پشت خم کرده ام ز بار عطا
شاخ را پشت خم کند ميوه
هم ز فيض سحاب و بر صبا
شکر دارم که فيض انعامش
داد نان پاره و آبروى مرا
مرغ کابى خورد به کشور شاه
کند از بهر شکر سر بالا
من که نان ملک خورم به سجود
سر به زير آرم از براى دعا
همه کس ز آسمان کند قبله
پشت گرداند از رکوع دوتا
و آسمان بر درش سجود آورد
گفت سبحان ربى الاعلى
جود شاه ارچه رزق را سبب است
ليکن آن را مسبب است خدا
حسب رزق از خداى دارم و بس
حسبنا الله وحده ابدا
شروان به باغ خلد برين ماند از نعيم
کز باغ خلد نوبر نعما رسد مرا
داراى دار ملکت او شاه مشرق است
کانواع نعمت از در دارا رسد مرا
درياست شاه و من چو گيا تشنه اميد
کز دست شاه تحفه دريا رسد مرا
شروان به فر اوست شرفوان و خيروان
من شکر گوى خير و شرف تا رسد مرا
امسال پنجم است کز آنجا بيامدم
هر روز روزى نو از آنجا رسد مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید