در نصيحت و پند

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
بترس از بد خلق خاقانيا
وليکن ز بد ده امان خلق را
وفا طبع گردان و ايمن مباش
ز غدرى که طبع است آن خلق را
دروغى مران بر زبان و مدان
که صدقى بود بر زبان خلق را
در افعال خلق آشکارا شود
قضائى که آيد نهان خلق را
هم از خلق سر بزرند از زمين
بدى کايد از آسمان خلق را
بد خلق هرچت فزون تر رسد
نکوئى فزون تر رسان خلق را
همه دوستى ورز با خلق ليک
به دل دشمن خويش دان خلق را
ما غم کس نخورده ايم مگر
که دگر کس نمى خورد غم ما
ما غم ديگران بسى خورديم
ديگرى نيز بشکرد غم ما
نظام دولت بهراميان رشيد الدين
فلک توئى و زمين ما و ذره نامه ما
به نامه خواستم ابرام داد عقلم گفت
که ذره سوى فلک مى فرستى اينت خطا
کبوتر حرم آمد ز کعبه سعدا
بشاره داد چو دلاله عروس سبا
چو هدهدى که سحر خاست بر سليمان وار
مبشر دم صبح آمد و بريد صبا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید