نظاره کردن ماهرويان در بزم شاه موبد

غزلستان :: فخرالدین اسعد گرگانی :: ویس و رامین

افزودن به مورد علاقه ها
پريرويان گيتى هامواره
شده بر بزمگاه او نظاره
چو شهرو ماه دخت از ماه آباد
چو آذربادگانى سرو آزاد
ز گرگان آبنوش ماه پيکر
هميدون از دهستان ناز دلبر
ز رى دينارگيس و هم زرين گيس
ز بوم کوه شيرين و فرنگيس
زاصفاهان دو بت چون ماه و خورشيد
خجسته آب ناز و آب ناهيد
به گوهر هردوان دخت دبيران
گلاب و ياسمن دخت وزيران
دو جادو چشم چون گلبوى و مينوى
سرشته از گل و مى هردو را روى
ز ساوه نامور دخت کنارنگ
کزو بردى بهاران خوشى و رنگ
هميدون ناز و آذرگون و گلگون
به رخ چون برف وبر وى ريخته خون
سهى نام و سهى بالا زن شاه
تن از سيم و لب از نوش و رخ از ماه
شکرلب نوش از بوم هماور
سمن رنگ و سمن بوى و سمن بر
ازين هر ماهرويى را هزاران
به گرد اندر نگارين پرستاران
بتان چين و ترک و روم و بربر
بنفشه زلف و گل روى و سمن بر
به بالا هريکى چون سرو آزاد
به جعد زلف همچون مورد و شمشاد
يکايک را ز زر ناب و گوهر
کمرها بر ميان و تاج بر سر
ز چندان دلبران و دلنوازان
به رنگ و خوى طاووسان و بازان
به ديده چون گوزن رودبارى
شکارى ديده شان شير شکارى
نکوتر بود و خوشتر شهربانو
به چشم و لب روان را درد و دارو
به بالاسرو و بار سرو خورشيد
به لب ياقوت و در ياقوت ناهيد
رخ از ديبا و جامه هم ز ديبا
دو ديبا هردو درهم سخت زيبا
لبان از شکر و دندان ز گوهر
سخن چون گوهر آلوده به شکر
دو زلف عنبرين از تاب و از خم
چو زنجير و زره افتاده درهم
دو چشم نرگسين از فتنه و رنگ
تو گفتى هست جادويى به نيرنگ
ز مشک موى او مرغول پنجاه
فرو هشته ز فرقش تا کمرگاه
ز تاب و رنگ مثل ريزش زاج
ز سيم آويخته گسترده بر عاج
کجا بنشست ماه بانوان بود
کجا بگذشت شمشاد روان بود
زمين ديبا شده از رنگ رويش
هوا مشکين شده از بوى مويش
زرنگ روي، گل بر خاک ريزان
ز تاب موى عنبر باد بيزان
هم از رويش خجل باد بهارى
هم از مويش خجل عود قمارى
چو گوهر پاک و بى آهو و درخور
وليک آراسته گوهر به زيور
برو زيباتر آمد زر و ديبا
که بى آن هردوان خود بود زيبا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید