حكايت در اين معنى

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
يكى قطره باران ز ابرى چكيد
خجل شد چو پنهاى دريا بديد
كه جايى كه درياست من كيستم؟
گر او هست حقا كه من نيستم
چو خود را به چشم حقارت بديد
صدف در كنارش به جان پروريد
سپهرش به جايى رسانيد كار
كه شد نامور لل شاهوار
بلندى از آن يافت كو پست شد
در نيستى كوفت تا هست شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید