حكايت

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
طبيبى پرى چهره در مرو بود
كه در باغ دل قامتش سرو بود
نه از درد دلهاى ريشش خبر
نه از چشم بيمار خويشش خبر
حكايت كند دردمندى غريب
كه خوش بود چندى سرم با طبيب
نمي‌خواستم تندرستى خويش
كه ديگر نيايد طبيبم به پيش
بسا عقل زورآور چيردست
كه سوداى عشقش كند زيردست
چو سودا خرد را بماليد گوش
نيارد دگر سر برآورد هوش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید