شماره ٣٥٣: ميان مردمانم خوار کردى عزت من کو

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ميان مردمانم خوار کردى عزت من کو
سگ کوى تو بودم روزگارى حرمت من کو
به سد جان مى خرم گردى که خيزد از سر راهت
ندارم قدر خاک راه پيشت ، قيمت من کو
به داغم هر زمان دردى فزايد محرم بزمت
کسى کو با تو گويد درد و داغ حسرت من کو
چو خواهد بى گناهى را کشد احوال من پرسد
که آن بى خانمان پيدا نشد در صحبت من کو
مگو در بزم او دايم به عيش و عشرتى وحشى
کدامين عيش و عشرت ، مردم از غم ، عشرت من کو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید