شماره ٢٦٢: تو زمن پرس قدر روز وصال

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تو زمن پرس قدر روز وصال
تشنه داند که چيست آب زلال
ذوق آن جستن از قفس ناگاه
من شناسم نه مرغ فارغ بال
مى توان مرد بهر آن هجران
کش وصال تو باشد از دنبال
اين منم، اين منم به خدمت تو
اى خوشم حال و اى خوشم احوال
اين تويي، اين تويى برابر من
اى خوشم بخت و اى خوشم اقبال
وحشى اسباب خوشدلى همه هست
اى دريغا دو جام مالامال



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید