شماره ٢٣٣: گر چه دورى مى کنم بى صبر و آرامم هنوز

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر چه دورى مى کنم بى صبر و آرامم هنوز
مى نمايم اينچنين وحشى ولى رامم هنوز
باورش مى آيد از من دعوى وارستگى
خود نمى داند که چون آورده در دامم هنوز
اول عشق و مرا سد نقش حيرت در ضمير
اين خود آغاز است تا خود چيست انجامم هنوز
من به سد لطف از تو ناخرسند و محروم اين زمان
از لبت آورده سد پيغام دشنامم هنوز
صبح و شام از پى دوانم روز تا شب منتظر
همرهى با او ميسر نيست يک گامم هنوز
من سراپا گوش کاينک مى گشايد لب به عذر
او خود اکنون رنجه مى دارد به پيغامم هنوز
وحشى اين پيمانه نستانى که زهر است اين نه مى
باورت گر نيست دردى هست در جامم هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید