شماره ٧١: مريض عشق اگر سد بود علاج يکيست

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مريض عشق اگر سد بود علاج يکيست
مرض يکى و طبيعت يکي، مزاج يکيست
تمام در طلب وصل و وصل مى طلبيم
اگر يکيم و اگر سد که احتياج يکيست
اگر چه مانده اسير است همچنان خوش باش
که منتهاى ره کاروان حاج يکيست
فريب تاج مرصع مده به سربازان
که ترک سر بر اين جمع و ننگ تاج يکيست
همين منادى عشقست در درون خراب
که آنکه مى دهد اين ملک را رواج يکيست
چه جاى زحمت و راحت که پيش پاى طلب
حرير نسترن و نشتر زجاج يکيست
بجز فساد مجو وحشى از طبيعت دهر
که وضع عنصر و تأليف امتزاج يکيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید