شماره ٢٨٢: جائى که بود پيش برى پيش نبردن

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
جائى که بود پيش برى پيش نبردن
مفت تو اگر پيش برى پيش نبردن
تا چند توان زيست بافسون رعونت
مکروه تر از سجده بهر کيش نبردن
اى شيخ تو در کشمکشى و نه بهشتى است
از شانه قيامت بسر ريش نبردن
انبوهى مو نسبت تنزيه ندارد
حکمست بفردوس بز و ميش نبردن
برگشتن مژگان بتان قاصد نازيست
ظلمست نو بدى بدل ريش نبردن
دردا که دل آگه نشد از لذت دردى
خون ميخورم از آبله بر نيش نبردن
ساقى خط پيمانه نيم حوصله تا چند
حيف است بموج ميم از خويش نبردن
جز در سخن بى غرضى راست نيايد
بر خلق ستمنامه تشويش نبردن
(بيدل) همه دم مزرع اقبال کريمان
سبز است زاب رخ درويش نبردن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید