شماره ٢٤٦: بر حيرت اوضاع جهان يکمژه خم زن

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
بر حيرت اوضاع جهان يکمژه خم زن
اين صفحه رقم گير وفا نيست قلم زن
تحقيق باسباب هوس ربط ندارد
هنگامه آينه و تمثال بهم زن
ممنون ستم کيشى انجام وفايم
بر شيشه ما بر همنان سنگ صنم زن
تا واکشى از پرده تحقيق نوائى
سازى که نداريم بمضراب عدم زن
آوارگى سعى هوس را چه علاجست
اى بيخبر از دل بدر دير و حرم زن
صد عيش ابد در قفس آگهى تست
واکن مژه و خيمه بگلزار ارم زن
با جهد برون آ زکمينگاه ندامت
تا دست بهم بر نزنى خيز و قدم زن
اين بزم جنون عرصه رعنائى ناز است
چندانکه غبارت ننشسته است علم زن
بى کنج قناعت نتوان داد غنا داد
در دامن خود پا بسر عيش و الم زن
بيهوده بصحراى هوس جاده مپيما
هر صفحه که آيد بنظر مسطر رم زن
با ساز جسد شرم کن از شعله نوائى
تا خشکى اين دف ندرد پوست بنم زن
(بيدل) اگرت دعوى آداب پرستى است
جائى که نيابى اثر آينه دم زن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید